نشانه
درباره وبلاگ


بنام آفریننده اندیشه ها توانا بود هر که دانا بود زدانش دل پیر برنا بود دوستان عزیز سلام! امیدوارم اندیشه سبزتان همیشه سبز باشد و رازیانه افکار تان همیشه مروارید وار در حال رستن و تکامل، قدم تان را به این وبلاگ گرامی میدارم. سعی من در صفحات مجازی جادوی" وبلاگ نویسی" هم سرگرمی و هم مطالبی که باهدف ارایه اطلاعات مفید ( تا جای که توان داشته باشم) در زمینه های مختلف ( اجتماعی، تاریخی، دینی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی) می باشد که در تدوام این کار به دیدگاه های عالمانه و منصفانه شما نیاز دارم تا با لطف خود اشتباهات من را تذکرداده و از نقطه نظرات مفید شما در بهینه سازی کیفیت و کمیت مطالب استفاده خواهم کرد.
نويسندگان
جمعه 20 مرداد 1391برچسب:, :: 1:31 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

 

اَللهُمّ الْعَن قتَلهَ اَمیرالمؤمنین

بی علی دنیا ندارد اعتبار

وای بر ما وای بر این روزگار

شهادت مولای متقیان امیرمؤمنان حضرت علی (ع) را به پیشگاه امام عصر(عج) و پیروانش تسلیت عرض میکنم

سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شب قدر, شب مغفرت, :: 17:27 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

شب قدر است و من قدری ندارم

چه سازم توشه قبری ندارم

مبادا لیله القدر سر آید

گنه بر ناله ام افزون تر آید

مبادا ماه تو پایان پذیرد

ولی این بنده ات سامان نگیرد

التماس دعا

پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, :: 22:24 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

ای اسب بی پروا از قلب این صحرا

مرا ببر امشب به شهر شادی ها

بگذر از این صحرا چون نعره طوفان

تا دل سبک گردد ز رنج بی پایان

چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, :: 19:21 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

 

حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز (نویسنده معروف کتاب 100 سال تنهایی) در 15 جمله!
•••••••••••
در 15 سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر می‌دانند، و گاهی اوقات پدران هم.
در 20 سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایده‌ای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.
در 25 سالگی دانستم كه یك نوزاد، مادر را از داشتن یك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یك شب هشت ساعته، محروم می‌كند.
... ... در 30 سالگی پی بردم كه قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.
در 35 سالگی متوجه شدم كه آینده چیزی نیست كه انسان به ارث ببرد؛ بلكه چیزی است كه خود می‌سازد.
در 40 سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست كه كاری را كه دوست داریم انجام دهیم؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام می‌دهیم دوست داشته باشیم.
در 45 سالگی یاد گرفتم كه 10 درصد از زندگی چیزهایی است كه برای انسان اتفاق می‌افتد و 90 درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان می‌دهند.
در 50 سالگی پی بردم كه كتاب بهترین دوست انسان و پیروی كوركورانه بد ترین دشمن وی است.
در 55 سالگی پی بردم كه تصمیمات كوچك را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.
در 60 سالگی متوجه شدم كه بدون عشق می‌توان ایثار كرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
در 65 سالگی آموختم كه انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز كه میل دارد بخورد.
در 70 سالگی یاد گرفتم كه زندگی مساله در اختیار داشتن كارت‌های خوب نیست؛ بلكه خوب بازی كردن با كارت‌های بد است.
در 75 سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر می‌كند نارس است، به رشد وكمال خود ادامه می‌دهد و به محض آنكه گمان كرد رسیده شده است، دچار آفت می‌شود.
در 80 سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.
در 85 سالگی دریافتم كه همانا زندگی زیباست
جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, :: 9:3 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

این حوالی مهربانی مرده است
عشقهای آسمانی مرده است

این حوالی عشق جز افسانه نیست
صحبت از فرهاد یک دیوانه گیست

خاک اینجا مدفن میعادهاست
سرخی آلاله از بیدادهاست

فصل فصل انجماد سینه هاست
حرف من درد دل آئینه هاست


حرفها بر روی لب یخ بسته است
بلبل از آواز خود هم خسته است

نی لبکها خسته اند از این سکوت
روی لبها بسته تار عنکبوت

قلبها تندیسی از نفرت شدند
چشمها ای وای بی غیرت شدند

هیچ کس اینجا شقایق کیش نیست
وای اینجا یک بیابان بیش نیست

عقده ای در سینه منزل کرده است
زخمها در سینه تاول کرده است

ای خدا زخم دلم امشب شکفت
آنچه من در سینه دارم دیده گفت

کاشکی این وضع پایان می گرفت
این بیابان بوی باران می گرفت

آسمان بغض کبودش می شکست
نی لبک بر روی لبها می نشست

چشم مردم زادگاه یاس بود
سینه ها لبریز از احساس بود

عشقها آئینه معنا می شدند
برکه های عشق دریا می شدند

یکنفر از راه دوری می رسید
کاشکی صبح ظهوری می رسید
یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:, :: 9:24 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

 نمی دانم به جرم چیدن کدامین سیب سرخ.......

از بهشت وجودت رانده شده ام؟........

و طنم،گر چه از تو تنها نامی شنیده ام........

ولی عطر وجودت با بند بند وجودم در آمیخته.......

وطنم،روزی به سویت خواهم آمد.....

با کوله ای پر از درد و رنج......

با زخم های ناسوری که غربت بر پیکر نیمه جانم به یادگار نهاده.......

آری روزی باز خواهم گشت......

تا رنجنامه ی قطور غربتم برای همیشه به پایان رسد.......

پس آغوش بگشا ای وطن......

و مرا همچون مادر جدا مانده از فرزند در آغوش گیر......

و بر زخم های عریان جسم و روحم مرهم باش......

آری روزی باز خواهم گشت......

و پروانه صفت بر گرد کعبه وجودت صد بار طواف خواهم کرد......

و بر بلندای، بیکران بامداد پر مهرت......

عظمت خورشید نقاشی می کنم.......

تا مرهمی باشد از صداقت و لبخند........

بر کهنه زخم های مظلوم پیکرت.......

آری روزی باز خواهم گشت......

و تیرگی ها را از وجودت پاک خواهم کرد......

وبه جای آن،خواهم نوشت.......

روشنایی،عشق،امید......

آری روزی باز خواهم گشت........

و با هم خورشید را بوسه خواهیم زد......

و بر آن خواهیم نوشت......

ما آمده ایم،تا تو را میان فرزندان آدم قسمت کنیم......

تا هر چه تاریکی است،روشن......

هر چه تلخی است، شیرین......

هر چه جدایی است،وصل....

و همه ی رنگ ها بی رنگ شوند.......

تا فرزندانمان فارغ از هر رنگ......

طعم شیرین زندگی در بهشت وطن را بچشند........

و آن گاه دوباره متولد خواهم شد......

و این بار زندگی زیباست.......

آری روزی به سویت خواهم آمد ای وطنم .......

دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:, :: 20:8 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

اين بار هم، سفري ديگر، چونان گذشته، و بازگشتي دوباره از آخرين سفر، بي‏شباهت به گذشته؛ حجه الوداع، برکه نزديک است و حقيقت نزديک‏تر، در چند قدمي.سيل کاروانيان، خاک سوزانِ حجاز را در مي‏نوردند.

تاريخ سالخورده حجاز، گرد زمان بر پلک‏هايش، با چشم‏هاي نيمه باز انتظار حماسه‏اي ديگر را مي‏کشد و باز هم...

ادامه در ادامه



ادامه مطلب ...
سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, :: 23:34 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

 

ایستاده است
سایه ای!
 سراب ها رژه می روند
 و در سیاه روشن چشمان من
 گیتاری آبستن است
 تا جنین های کولی
 آب های آواره را به جیغی بفروشند
 آرامتر!
صدای زخمی ات به گوش کسی نمی رسد
 لب های ترک بسته ی خدا
 دل به لالایی کاهنانی بسته است
 که ابرها را
تکه تکه
 به سرابی می فروشند
 نت ها را که سیر نشخوار می شوم
مست می کنم
 فراموش کن!
دنیا آنقدر ها هم ارزش جیغ زدن ندارد.
 
شنبه 30 مهر 1390برچسب:, :: 21:56 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

سلام دوستان عزیز

یه شعر جالبی رو امروز خوندم که توسط دوست خوبم آقا باقر بهم داده شده بود.

اتفاقاً سر کلاس زبان فارسی بودیم که این شعر رو به من داد.

طبق قراری که استاد زبان فارسی ما از اول ترم با دانشجویانش گذاشته بود چند دقیقه ای دانشجویان میتوانند شعری یا طنزی یا داستانی بخوانند و مثبتی را به حساب شخصی خود واریز نمایند.

بنده نیز این شعر جالب را برای دوستان خواندم که میتوانید در ادامه مطلب آن را مشاهده کنید.



ادامه مطلب ...

ژاپن کشوري است که به دليل برخي ويژگي هاي ملي مانند پيشرفت اقتصادي و انضباط کاري مردمش، مورد تحسين جهانيان است و الگوي برخي کشورهاي در حال توسعه است. افغانستان با کشور آفتاب تابان، در يک واقعه تاريخي، زمان مشترک دارد. استقلال افغانستان و ژاپن در يکسال (1919 ميلادي) اعلام شد. اما تفاوت کنوني چهره اين دوکشور، نشان از تفاوت بسيار در تحولات اجتماعي و مسير تاريخ اين دو بعد از استقلال است. افغانستان در رده بندي توسعه و رفاه زندگي، بسيار پايين تر از ژاپن بوده و در همسايگي يمن قرار دارد. براي بزرگداشت 28  اسد (مرداد) روز استقلال افغانستان، از سوي مجمع دانشجويان افغانستاني استان قم، مجلسي در اين شهر برگزار شد. البته برپايي اين مجلس، دلايل ديگري نيز داشت که باهم گزارشي از آن را مي خوانيم.

برای خواندن گزارش به ادامه مطلب رجوع نمایید



ادامه مطلب ...

سلام دوستان،بالاخره امتحانات تموم شد.

امیدوارم شما هم امتحانات رو به خوبی و خوشی به پایان رسونده باشید و در تمام امتحانات زندگی موفق و سربلند باشید.

چند وقته دیگه یه برگه ای به نام کارنامه تو دستامون قرار میگیره و ممکنه باعث رضایت یا نارضایتی ما بشه که اونا هم میتونند باعث خوشحالی یا ناراحتی بشند که دیگه فکر نمیکنم تاثیری روی نمره داشته باشه.

پس بهتره به فکر آینده باشیم و از امروز لذت ببریم و برای آینده برنامه ریزی کنیم.

راستی داشتم از  بحث دور میشدم، جاتون خالی

ما روز آخر نمایشگاه هنرمندان برجسته افغانستان و اختتامیه رفتیم و اونجا بودیم.واقعاً عالی بود.

کارهای دستی زیبا،طلاکوب های تماشایی، تابلوها و نقاشی های جالب و دیدنی، کتاب های نه چندان جدید و جالب و....

البته در کنارش یه سری هم به کاخ نیاوران و کاخ های مجاور و جاهای جالب داخل کاخ زدیم که خالی از لطف نبود.

سورپرایزش در ادامه مطلب

نظر فراموش نشه



ادامه مطلب ...
سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:, :: 8:21 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

از امروز 31 خرداد نمایشگاهی با نمايش آثار 40 هنرمند مهاجر هم وطن در فرهنگسراي نياوران آغاز مي‏شود و به مدت يك هفته ادامه خواهد داشت.

رييس موسسه فرهنگي اكو درمورد برگزاري «جشنواره و نمايشگاه هنرمندان برجسته افغانستان» گفت: اين نمايشگاه علاوه بر آشنايي مردم با فرهنگ و هنر افغانستان، چهره‏ های متفاوت و ناشناخته‏اي از هنرمندان و مهاجران اين كشور را به معرض نمايش عموم مي‏گذارد.

اين مقام مسؤول درمورد ويژگي‏هاي اين جشنواره و نمايشگاه هنري بيان داشت:در اين نمايشگاه آثار برگزيده‏اي از هنرمندان هم وطن مقيم ايران در رشته‏هاي مختلف هنرهاي تجسمي شامل نقاشي، خشنويسي، طراحي، طلاكوب، ميناكاري، فرش‌بافي، خوشنويسي و دوخت‌هاي سنتي به معرض نمايش گذاشته مي‏شود. به گفته رييس موسسه‏ اكو، در كنار برگزاري اين نمايشگاه، دو اجراي زنده موسيقي سنتي و دوشب شعر با حضور شعرا و اديبان افغانستان برگزار مي‏شود. همچنين آخرين كتب منتشر شده با موضوع فرهنگ و هنر افغانستان و غذاهاي محلي اين سرزمين نيز در حاشيه اين جشنواره عرضه مي‏شود. 

ايوبي برگزاري اين مراسم هنري را داراي پيام بين‏ المللي از نحوه‏ي رفتار با افغانستانی‏هاي مقيم ايران دانست و خاطرنشان كرد: برگزاري اين نمايشگاه نشان دهنده فراهم كردن زمينه رشد و شكوفايي هنري مهاجران افغانستان از سوي مسؤولان ايران است.
رييس موسسه اكو توضيح داد: استقبال بي نظير از نمايشگاه آثار هنري هنرمندان افغانستان شهر اصفهان در سال گذشته (89) كه در ابعاد كوچك‏تر و به صورت محدودتر برگزار شده بود، ما را بر آن داشت تا نمايشگاهي سراسري و در ابعاد بزرگ‏تر در تهران برگزار كنيم.

جشنواره فرهنگي و نمايشگاه هنرمندان برجسته افغانستان از روز سه‌شنبه 31 خرداد(امروز) تا پنجم تیر هر روز از ساعت 10 تا 22 در فرهنگسراي نياوران ميزبان علاقمندان است.

دو شنبه 2 تير 1390برچسب:, :: 20:0 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

از اونجایی که فردا روز تاسیس رادیو ملی افغانستان  است متن زیر را قرار دادم.

نخستین برنامهٔ رادیویی افغانستان توسط رادیو کابل در سال ۱۳۰۷ در زمان امان‌الله شاه پخش شد. اما تلویزیون در پایان حکومت سردار داوود در سال ۱۳۵۷ به میان آمد. اولین رادیو در افغانستان معاصر به نام رادیو کابل یاد می‌شد که در پل باغ عمومی کابل مرکز نشراتی آن قرار داشت که از دستگاه‌های فرستندهٔ موج میدیم (عموماً) پخش می‌شد، چیزی که قابل یادآوری است این موضوع است که در آن وقت دستگاه گیرندهٔ رادبو بنا بر نبود برق کمتر بود و یا اصلاً نبود در سال ۱۳۲۸ اولین رادیوهای که با باطری موتوری کار می‌کرد به کشور وارد و معمولاً تعداد این دستگاه‌ها در هر شهر از پنج الی ده تا زیادتر نبود. مردم کسانی را که دارای رادیو(دستگاه گیرنده) بودند به همان نام رادیو مسما می‌کردند و اغلباً مردمان نزدیک به هم به تماشای و شنیدن رادیوی آن محلی که رادیو وجود داشت می‌آمدند. بعدا دستگاه‌های باطری خشک رواج پیدا کرد که با بیان آمدن آن تعداد رادیو در کشور زیاد شد. واین در حالی بود که هنوز از برق در اکثر شهرهای مهم کشور خبری نبود . در سال‌های ۳۰ تا ۴۰شمسی برق در اکثر مراکز شهرها تعمیم یافت و با تعمیم برق تعداد رادیو نیز زیاد شد . با به میان آمدن رادیوهای ترانزستور قوه استفاده از رادیو زیاد شد.در زمان داود خان مردم برنامه کاکا جان پاکستان ومحدواً بی بی سی را گوش میدادند. پس از سال ۱۳۵۷ تعداد شنوندگان بی‌بی‌سی، صدای مصر، پاکستان و هندوستان آشنایی پیدا کردند از پنجاه سال به این سو مردم با اخبار و نشرات بی‌بی‌سی که در آن وقت برنامه‌های فارسی ایرانی داشت توجه داشتند که از جمله می‌شود از شادروان حسین دره‌باغی از مردان و از خانم‌ها از فروزنده اربابی در بی‌بی‌سی یاد کرد، اولین خواننده از بانوان در رادیو کابل مستوره جان بود و پسانترها خانم پروین و بعداً رخشانه، جلوه و آزاده و از مردها نتو، استاد شیدا، رحیم بخش، استاد محمدحسین سرآهنگ، صابر و استاد نبی گل بود و از گروه ارکستر رادیو کابل جلیل زلاند ، خیال مددی، کبوتر ساربان، آشنا، ناشناس، آرمان و ریحان و دگرها بودند. ارکستر رادیو کابل با صدای ناب و دلپذیر هنرمندان زنگ را از قلب‌ها می‌ربود .از خواننگان پشتو از اول میر ملنگ جان و غیره می‌توان یاد کرد در لسان پشتو اقای ویاند و در زبان دری آقای نیک محمد قایل ودیگران اخبار می‌خواندند.رادیو در آن وقت دارای نشریه‌ای به نام پشتون ژغ بود که با مهارت و زیبایی خاصی در هر پانزده روز چاپ می‌شد که برنامه‌های پانزده روزه رادیویی را با دقت تمام برنامه‌ریزی می‌کرد. از سال‌ها بدین سو زمزمه‌های شب هنگام، درهفته دو بار داستان های دنباله دار، سرود شب آذین قلب‌ها بود . رادیو در نشر و اشاعهٔ هنر و فرهنگ واقعاً به حیث یک نهاد اکادمیک کار میکرد. در برنامه های صبحگاهی آهنگهای میهنی و حماسی را جا میدادند.اهنگ[ درین وطن درین بهشت جاویدان -درین دیار به جستجو کاروان] در خاطرات مردم زنده است. ازین مکتب شاگردانی چون نی‌نواز و عبدالرحیم ساربان و ژلاند و ظاهر هویدا و غیره پا به عرصه هنر نهادند . در بخش تئاتر استادان زیادی بودند که نمایشنامه‌های بلند رادیویی را به راه می‌انداختند به قسمی که مردم منتظر رسیدن شب جمعه بودند تا نمایش درامه‌های رادیویی را بشنوند و کیف کنند. پس از سال ۱۳۷۱ شهر کابل که مرکز پخش رادیو و تلویزون بود مرکز جنگهای تنظیمی گردید.برنامه های خیلی ضعیف به نشر میرسید.ولی در ولایات هرات بلخ جلال آباد رادیو وتلویزون هنوز باقی بودند.درزمان طالبان برنامه رادیویی وجود داشت ولی تلویزون وجود نداشت.پس از سال ۲۰۰۲ رادیو تلویزون افغانستان به نام رادیو تلویزیون ملی افغانستان مسمی گردید.در سال ۲۰۰۶برنامه های این تلویزون به سطح بین المللی نشرات خویش را آغاز نمود.

RTA رسانه‌ای متعلق به دولت افغانستان است و مدیر آن توسط وزیر فرهنگ افغانستان انتخاب می‌شود. طبق قوانین جدید این سازمان نه دولتی و نه خصوصی، بلکه رسانه‌ای مردمی است که صرفاً هزینه‌اش را دولت تأمین می‌کند.
 

شبکه‌ها

این سازمان دارای یک شبکهٔ تلویزیونی سراسری و یک شبکهٔ رادیویی سراسری می‌باشد.

علاوه بر این دو شبکه سراسری آر تی ای در هر ولایت نیز دارای رادیوها و تلویزیون‌های محلی می‌باشد.

دو شنبه 29 خرداد 1390برچسب:, :: 16:17 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

سلام

از اونجایی که من خودم شخصاً جملات دکتر علی شریعتی رو دوست دارم با اینکه زیاد اهل مطالعه نیستم ولی تا حالا هرچی خوندم و شنیدم قشنگ و زیبا بوده. با خودم گفتم در اینجا بعضی هاش رو به نمایش بذارم تا شاید شما هم بعد از مطالعه خوشتون اومد.

 

اگر غرور نبود چشم هایمان به جای لب هایمان سخن نمی گفتند و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان جستجو نمی کردیم.

 

اگر دیوار نبود نزدیک تر بودیم با اولین خمیازه به خواب می رفتیم و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان حبس نمی کردیم.

 

اگر خواب حقیقت داشت همیشه خواب بودیم.

هیچ رنجی بدون گنج نبود ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند 

 

اگر همه ثروت داشتند دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند
و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید تا دیگران از سر جوانمردی بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند اما بی گمان صفا و سادگی می مرد

 

اگر همه ثروت داشتند اگر مرگ نبود همه کافر بودند و زندگی بی ارزش ترین کالا یود.

 اگر عشق نبود
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه می کردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم.

 
 
اگر خداوند یک روز آرزوی انسان را برآورده می کرد من بی گمان دوباره دیدن تو را آرزو می کردم و تو نیز هرگز ندیدن مرا آن گاه نمی دانم به راستی خداوند کدام یک را می پذیرفت.
دو شنبه 25 خرداد 1390برچسب:, :: 23:9 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

 

ز لیلا چون شنیدم یا علی گفت                          به مجنون هم رسیدم یا علی گفت

مگر این وادی دارالجنون است                             که هر دیوانه دیدم یا علی گفت

نسیم غنچه ای را باز می کرد                            به گوش غنچه کم کم یا علی گفت

چمن با ریزش باران رحمت                                 دعایی کرد و او هم یا علی گفت

عصا در دست موسی ازدها شد                         کریم آنجا مسلم یا علی گفت

یقین پروردگار آفرینش                                        به موجودات عالم یا علی گفت

خمیر خاک آدم را سرشتند                                 چو برمی خواست ادم یا علی گفت

مسیحا هم دم از اعجاز میزد                               ز بس بیچاره مریم یا علی گفت

نزول وحی منزل شد به طه                                 ملک در وقت رفتن یا علی گفت

محمد در شب معراج بر خواست                          به قصد قرب اعظم یا علی گفت

مگر خیبر ز جایش کنده می شد                          یقین آنجا علی هم یا علی گفت

   یا علی!

میلاد حضرت علی(ع) و روز مرد بر شما مبارک!

 

دو شنبه 9 خرداد 1390برچسب:, :: 18:23 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

 

اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،

و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،

و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،

و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.

آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،

بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.

برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،

از جمله دوستان بد و ناپایدار،

برخی نادوست، و برخی دوستدار

که دست کم یکی در میانشان

بی تردید مورد اعتمادت باشد.

و چون زندگی بدین گونه است،

برایت آرزومندم که ....

ادامه در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب ...
دو شنبه 3 خرداد 1390برچسب:, :: 10:21 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

 

پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند ...

مادرش دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد. هر روز به تعداد اعضای خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آن جا می گذشت نان را بر دارد . هر روز مردی گو‍ژ پشت از آن جا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آن که از او تشکر کند می گفت:
هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد !!!
این ماجرا هر روز ادامه داشت تا این که زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد و به خود گفت : او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد . نمی د انم منظورش چیست؟
یک روز که زن از گفته های مرد گو‍ژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابر این نان او را زهر آلود کرد و آن را با دست های لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت : این چه کاری است که می کنم ؟ .....
بلافاصله نان را برداشت و دور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت .مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت.
آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد . وقتی که زن در را باز کرد، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباس هایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه، تشنه و خسته بود، در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت:مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی این جا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم . ناگهان رهگذری گو‍ژ پشت را دیدم که به سراغم آمد. او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت : این تنها چیزی است که من هر روز می خورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری .
وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگربه ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندش نان زهر آلود را می خورد .
به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت:

هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می دهیم به خود ما باز می گردد.

نظر یادتون نره

دو شنبه 1 خرداد 1390برچسب:, :: 16:22 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

 

کتاب افغانستان به «معرفی سرزمین و مردم کشور افغانستان» به قلم «غلامرضا امیرخانی» مي‏پردازد.
اگر بنا باشد تنها مردم چند کشور معدود با سرزمین افغانستان آشنا شوند، یقینا یکی از آنها مردم ایران خواهند بود. تاریخ، فرهنگ، زبان دین و حتی تقویم مشترک، ساکنان این دو سرزمین را بسیار به هم نزدیک کرده است و سخن از هرات و قندهار و کابل و بلخ و غزنه، بازگو کردن تاریخ ایران است.
افغانستان نمونه مشخصی از یک کشور کوهستانی است که جز سرزمین‌های هموار منطقه‌های جنوب و جنوب غربی، بیشتر مساحت این کشور کوهستانی و صعب‌العبور است و دوری از دریا و آب و هوای خشک و سخت این کشور در کنار طبیعت آن، یکی از عوامل توسعه نیافتگی این کشور به حساب می‌آید.
کابل، پایتخت این کشور هم قدمتی بیش از 2 هزار سال دارد به طوری که در آثار تاریخ نویسان معاصر اسکندر مقدونی از آن یاد شده است. فردوسی هم در شاهنامه به کرات از این شهر نام برده است.
این کتاب شامل 8 بخش است. مقدمه و مرور ، سرزمین و اقلیم، در عرصه روزگار، سیاست و حکومت، اقتصاد و معیشت، فرهنگ و هنر، زندگی و مردم و سفر و گردشگری عنوان بخش‌های کتاب است.
انتشارات امیرکبیر کتاب افغانستان را در 181 صفحه مصور رنگی با قیمت 2500 تومان منتشر کرده است.

دو شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 23:23 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

  ۸ مه برابر با ۲۹ ثور (ارديبهشت) روز جهاني موزه است و همه ساله از اين روز در کشورهاي مختلف جهان تجليل مي شود. افغانستان نيز از کشورهايي است که موزه ملي آن - تا قبل از جنگ هاي داخلي - از گنجينه هاي مهم منطقه به شمار مي رفت.

موزه ملي افغانستان براي اولين بار در سال ۱۲۹۷ خورشيدي در منطقه باغ بالاي کابل، براي نگهداري آثار تاريخي تاسيس شد.

 

   در سالهاي اوليه تاسيس....

ادامه در ادامه مطلب

دو شنبه 23 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 13:52 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

افتتاح اولین دانشگاه در ولایت دایکندی

آموزش عالی یکی از مهم ترین شاخص ها و محورهای توسعه در کشورهای مختلف جهان است. زیرا از رهگذر آموزش عالی است که نیروی انسانی متخصص تربیت می گردد و بسترهای لازم را برای رشد و آبادانی، مهیا می سازد. آموزش عالی در کشوری مثل افغانستان که پایین ترین رتبه را در میان کشورهای جهان به لحاظ سواد و آموزش دارد، از اهمیت مضاعف و بنیادین برخوردار است. پس از تحولات اخیر در کشور و آگاهی فزاینده مردم، اینک شاهد رشد چشم گیر دانشگاه های خصوصی در کشور هستیم که این امر به نوبه خود نوید آبادانی و توسعه را به همراه دارد. در همین راستا به تازگی در یکی از محروم ترین ولایات کشور، یعنی دایکندی، دانشگاه خصوصی ناصر خسرو در قالب سه دانشکده و در مجموع در شش رشته "حقوق"، "علوم سیاسی"، "اقتصاد"، "علوم اجتماعی"، "ساینس" و "ادبیات دری" آغاز به کار کرده است. تاسیس نخستین دانشگاه خصوصی، آن هم در قلب هزاره جات،  نویدها و معناهای بسیاری برای مردم افغانستان می تواند در پی داشته باشد:

ادامه توضیحات در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
دو شنبه 21 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 10:14 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

 

آیا میدانید زرتشت یعنی ستاره زرین!
آیا میدانید قطر شاهرگ گردن ۶ میلیمتر میباشد
آیا میدانید ناخن انگشت میانی سریعتر از دیگر انگشتها رشد میکند
آیا میدانید نروژ سومین کشور صادر کننده نفت میباشد
آیا میدانید اسکنر ۴۸ سال پیش اختراع شده است
آیا میدانید ۱۰۰ سال پیش پزشکان آمریکایی میگفتند زنانی که باهوش هستند باردار نمی شوند

آیا میدانید....

ادامه در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب ...
دو شنبه 14 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 22:9 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشته‌های چادرت دست نیاز می‌آویزد و معرفت به غبار آستان خانه‌ات بوسه می‌زند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم‌ها و داغ‌ها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانه‌ات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...

وجود مبارك حضرت فاطمه علیهاالسلام تنها یك تفكر یا تصور یك حقیقت حیات بخش نیست. بلكه تجسمی عینی و زنده از بركت خداوند بر انسان است. اگر تا قبل از حضور ایشان در عالم خاكی انسان معناگرا مجبور بود گوشه‌هایی از نعمت یك زن مقدس را در اسطوره‌ها، الهه‌ها و افسانه‌ها جستجو كند یا متوسل به پاكدامنی حضرت مریم(ع) یا خردمندی آسیه و وفاداری سارا بشود، بعد از تجسم خاكی و عینی ایشان برای انسان كمال‌گرا یك الگوی زنده و جاوید پدید آمد و آن شخصیتی والا به نام «فاطمه» دختر رسول اكرم بود.

ادامه متن در ادامه



ادامه مطلب ...

امسال براي نخستين بار، افغانستان درخواست خود را براي حضور در بيست و چهارمين دوره نمايشگاه کتاب تهران به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ايران ارائه کرده است.
به گزارش موج به نقل از ستاد اطلاع رساني بيست و چهارمين دوره نمايشگاه کتاب تهران، اين دوره از نمايشگاه کتاب تهران امسال شاهد حضور کشورهايي چون آلمان، سوئيس، کره جنوبي، افغانستان، آذربايجان، فرانسه، گرجستان، لبنان، سوريه، عراق، پاکستان، هند، ارمنستان، روسيه، ترکيه، کرواسي، سودان، کويت و چين، ژاپن و عمان است.
در اين ميان، کشورهاي کرواسي، تونس و سودان براي نخستين بار درخواست خود را به منظور حضور در بيست و چهارمين نمايشگاه کتاب ارائه کرده‏اند.
افغانستان نيز براي نخستين بار در اين نمايشگاه شرکت کرده است که در اين دوره از نمايشگاه شاهد حضور 23 ناشر افغانستانی در نمايشگاه کتاب خواهيم بود.
حضور گسترده يونسکو و کشورهاي عضو اکو در نمايشگاه کتاب تهران، نمايشگاه کتاب تهران در بيست و چهارمين دوره برگزاري خود شاهد حضور گسترده کشورهاي عضو اکو ، يونسکو و ترکيه خواهد بود.
نمایشگاه بین المللی کتاب تهرن با 23 دوره برگزاری یکی از معتبرترین نمایشگاه های بین المللی در سراسر جهان است. حضور بیش از 2 هزار ناشر داخلی و 1700 ناشر خارجی و بازدید بیش از 4 میلیون نفر از این نمایشگاه،  اعتبار فوق العاده ای به آن بخشیده است.

اين نمايشگاه از 14 تا 24 ثور/ارديبهشت برگزار مي‏شود.

دو شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 11:10 ::  نويسنده : مصطفی احمدی

 

محمدکاظم کاظمی شاعر و نویسنده ، در سال ۱۳۴۶ شمسی در شهر هرات چهره به جهان گشود. در سال ۱۳۵۴ به کابل کوچ کرد و تا سال آخر دبیرستان در کابل درس خواند. در سال ۱۳۶۳ به ایران آمد و پس از اتمام دوره دبیرستان، کارشناسی خود را رشتهٔ مهندسی عمران از دانشگاه فردوسی مشهد گرفت. از سال ۱۳۶۵ به فعالیت‌های ادبی آغاز کرد و آن را در دههٔ هفتاد ادامه داد.

انتشار مثنوی «بازگشت» او در فروردین ۱۳۷۰ مایه شهرت او شد. او علاوه بر سرایش شعر، در زمینه‌های آموزش شعر، برگزاری محافل انجمنهای ادبی مهاجرین افغان در ایران، انتشار نقدها و مقالاتی در مطبوعات، تألیف و ویرایش کتابهایی در زمینه زبان و ادبیات فارسی فعالیت کرده است. عضویت در هیأت تحریر فصلنامه‌های «در دری» و «خط سوم» و عضویت در مؤسسه فرهنگی در دری از دیگر فعالیتهای او بوده است.

آثار:

پیاده آمده‌بودم‌… (مجموعه شعر)

روزنه (مجموعة آموزشی شعر)

شعر پارسی‌

همزبانی و بی‌زبانی

قصة سنگ و خشت‌ (مجموعه شعر)

گزیدة غزلیات بیدل

کلید درِ باز

رصدِ صبح‌ (خوانش و نقد شعر جوان امروز)

کفران‌ (گزیدة اشعار)

مرقّع صدرنگ (صد رباعی از بیدل)

این قند پارسی (فارسی دری در افغانستان امروز)

تیکه ای از شعرش در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد